کتاب بی قرار

زندگینامه و خاطرات سردار شهید حاج جعفر جنگروی

از {{model.count}}
  • کتاب
  • داستان و رمان
  • 30,000 تومان
    محصول مورد نظر موجود نمی‌باشد.
    تعداد
    نوع
    • {{value}}
    مقایسه
    کمی صبر کنید...
    • نویسنده گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی
    • ناشر شهید ابراهیم هادی
    • نوع جلد جلد نرم
    • قطع رقعی
    • تعداد صفحات 208
    • وزن 256 گرم
    • شابک ۹۷۸۶۰۰۷۸۴۱۸۲۲

    توضیحات اجمالی

    کتاب بی قرار زندگینامه و خاطرات عارف متقی، جانباز فداکار دوست ناب شهید ابراهیم هادی، شهید حاج جعفر جنگروی منتشر شد.او قهرمان کشتی بود و برای رسیدن به مدارج بالاتر تلاش می کرد. در باشگاه با ابراهیم هادی آشنا شد. دیگر به سراغ قهرمانی نرفت. قهرمانی برای او تعریف دیگری پیدا کرد. جعفر یکی از اسطوره های جوانان جنوب شهر تهران بود. در معنویت و شجاعت گوی سبقت را از بقیه ربود. در پیروزی انقلاب همه سرمایه اش را فدا کرد. به کمیته پیوست و بعد وارد سپاه شد. لیاقت او باعث شد که اولین فرمانده سپاه خرمشهر در غائله خلق عرب باشد. با آرامش خرمشهر محمد جهان‌آرا را به جای خود قرار داد و به کردستان رفت. به اسارت ضدانقلاب درآمد. او را به همراه چند پاسدار دیگر آماده اعدام کردند. دوستانش به شهادت رسیدند اما ...

    در همه تهران اعلام شد که نماز عید فطر روز پنجشنبه، شانزده شهریور، در منطقه قیطریه به امامت آیت‌الله دکتر مفتح برگزار خواهد شد.
    صبح روز عید با جعفر و بچه‌های محل با چندین موتور و ماشین به سمت قیطریه حرکت کردیم.
    کسی فکرش را نمی‌کرد. جمعیت بسیار زیاد بود. بعد از نماز شعارهای انقلابی مردم آغاز شد. جعفر پیشاپیش مردم شعار می‌داد و حرکت جمعیت را هدایت می‌کرد.
    هنوز چند قدمی از حرکت جمعیت نگذشته بود که یک باره صدای شلیک و پرتاب گاز اشک‌آور جمعیت را متفرق کرد. وقتی آماده بازگشت بودیم اعلام شد فردا صبح میدان ژاله.
    وقتی وارد خانه شدم دیدم مقدار زیادی پارچه و رنگ و قلم خریده. جعفر گفت: «برای فردا احتیاج به پارچه نوشته داریم. باید جمعیت را به طور منظم از میدان خراسان به سمت میدان ژاله (شهدا) حرکت دهیم.»
    با اینکه تا آن موقع پارچه‌نویسی نکرده بودم اما تلاش خودم را انجام دادم. جعفر هم دست خودش را داخل قوطی رنگ قرمز برد و چند بار روی پارچه زد. اثر پنج انگشت او به یاد شهدا روی پارچه نمایان بود.
    یک پارچه هم به رنگ خون آماده کرد که همه جای آن اثر دست بود. به یاد شهدای مظلوم انقلاب. بعد هم به خانه خودمان برگشتم.
    فردا صبح زود از خانه خودمان به سمت هفده شهریور جنوبی حرکت کردم. خانه ما بین میدان خراسان و میدان ژاله قرار داشت.
    در راه تمامی چهارراه‌ها پر از مأموران ساواک و گاردی‌ها بود. خود میدان ژاله هم پر بود از نظامیان حکومتی...

    نویسنده
    گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی
    ناشر
    شهید ابراهیم هادی
    نوع جلد
    جلد نرم
    قطع
    رقعی
    تعداد صفحات
    208
    وزن
    256 گرم
    شابک
    ۹۷۸۶۰۰۷۸۴۱۸۲۲

    دیدگاه خود را بنویسید

    • {{value}}
    این دیدگاه به عنوان پاسخ شما به دیدگاهی دیگر ارسال خواهد شد. برای صرف نظر از ارسال این پاسخ، بر روی گزینه‌ی انصراف کلیک کنید.
    دیدگاه خود را بنویسید.
    کمی صبر کنید...