شبیخون به خفاش، رمانی است از یک پرونده محرمانه و منتشر نشده از فتنهای بزرگ در زمانی حساس و منطقهای حساستر، تبریز ۱۳۵۸. فتنهای که آتش دشمنی را بر نهال نورسیدهی انقلاب برافروخت تا هرگز قامت راست نکند. حکایت هیجانی و جذاب شبیخون به خفاش، حکایت مردانی است که در لحظه و به موقع، این دسیسه را شناختند و در عملیاتی شگرف،خواب عمال استکبار را آشفته کردند.این رمان حادثهای و پرکشش، پرده از حقایقی واقعی برمیدارد.

بازگشت وجه
بازگشت وجه تا هفت روز

قیمت منصفانه
تا سقف 50% تخفیف

تضمین اصالت کالا
همراه با گارانتی معتبر

ارسال رایگان
برای خرید بالای 150 هزار تومان
محصولات مرتبط
امیری گفت: یک کیف دستی است که باید امشب آن را به مراغه برسانی و در عوض چمدانی را تحویل بگیری و برگردی. حالا برویم به حزب، حکمی هم از کمیته مرکزی می آورند که در راه مزاحمتی برایت ایجاد نشود. گفتم: راننده کیست؟ گفت: خودت. گفتم: اگر مشکلی نیست، سیدمحمد را با خودم ببرم. گفت: مگر قرار نشد او دیگر همراه تو نباشد؟ در این کار هیچ کس نباید همراه تو باشد...
گفت: خودت.
گفتم: اگر مشکلی نیست، سیدمحمد را با خودم ببرم.
گفت: مگر قرار نشد او دیگر همراه تو نباشد؟ در این کار هیچ کس نباید همراه تو باشد.
پس از رسیدن به حزب، تلفنی اسم و مشخصات مرا داد. حکم، یک اسلحهی کمری، پنجهزار تومان پول و یک سواری شورلت آوردند و تحویلم دادند. وقتی که کیف دستی را میداد، گفت: مواظب باش، پر از پول است. کسی را هم در راه سوار نکن.
دیدگاه خود را بنویسید