- نویسنده نصرتالله محمودزاده
- ناشر شهیدکاظمی
- تعداد صفحات 268 صفحه
- وزن 335 گرم
- نوع جلد شومیز
- قطع رقعی
محصولات مرتبط
توضیحات اجمالی
عقیق، زندگینامه داستانی شهید حسین خرازی، به قلم نصرتالله محمودزاده است. شهید حسین خرازی در هشت سال دفاع مقدس فرمانده لشکر ۱۴ امامحسین (ع) بود.
بی سیم چی در حالی که به لکنت زبان افتاده بود، ترسان و لرزان گفت:«یک ایرانی وارد فرکانس ما شده و می گوید: من از طرف خرازی برای ماهر پیام دارم.»
ژنرال شتاب زده گفت: «می شناسمش, بگذار پیامش را بدهد.»
این بار که عراقی بی سیم را روشن کرد، به زبان فارسی با احتیاط گفت:«به خرازی بگو اگر پیامی برای ماهر داری، بگو. او آماده شنیدن است.»
حاج حسین صدای عراقی را که شنید، به جاسم گفت:« به او. بگو, خط اول شما را گرفتیم, خط دوم و سوم را هم فتح کردیم. از خط چهارم و نهر جاسم هم عبور کردیم. هیچ مانعی جلوی ما نیست. امشب می خواهم تا بصره پیشروی کنم و در بصره با شما ملاقات کنم.»
همین که جاسم این جملات را پشت بی سیم تکرار کرد، رنگ از چهره بی سیم چی عراقی پرید و به سختی پیام را به ژنرال منتقل کرد. اگرچه او انتظار چنین پیامی را نداشت، اما روحیه خود را حفظ کرد و گفت: «از او بپرس می خواهی بیایی چه کار. می خواهی چه بگویی؟»
حاج حسین بلافاصله جواب داد: «یک پای تو را که در عملیات قبل قطع کردیم، می خواهم پای دیگرت را هم قطع کنم.»
ماهر دستی به پای سالم خود کشید و گفت: «بیا، منتظرت می مانم. یک دستت را در طلائیه قطع کردیم، دومی را هم خودم قطع می کنم.»
حاج حسین لبخندی زد و گفت:«خوبه. وعده ما امشب در میدان اصلی شهر بصره.»
بی سیم که خاموش شد، ژنرال به فکر فرو رفت. حس می کرد خرازی شوخی نمی کند.
دیدگاه خود را بنویسید