کتاب غلامرضا
پیشنهاد ویژه

کتاب غلامرضا

زندگینامه و خاطرات جهان پهلوان غلام رضا تختی

از {{model.count}}
  • کتاب
  • داستان و رمان
  • 48,000 تومان
    45,450 تومان
    6%
    تخفیف
    محصول مورد نظر موجود نمی‌باشد.
    تعداد
    نوع
    • {{value}}
    مقایسه
    کمی صبر کنید...
    • نویسنده جمعی از نویسندگان
    • ناشر انتشارات شهید ابراهیم هادی
    • وزن 273 گرم
    • قطع رقعی
    • تعداد صفحات 216 صفحه
    • نوع جلد شومیز
    • شابک ۹۷۸۶۲۲۷۱۶۹۱۹۵

    توضیحات اجمالی

     غلامرضا تختی در روز ۵ شهریور ۱۳۰۹ در خانواده ای متوسط در محلهٔ خانی آباد در تهران به دنیا آمد. «رجب خان» (پدر تختی) غیر از وی دو پسر و دو دختر دیگر نیز داشت که همهٔ آنها از غلامرضا بزرگ تر بودند. «حاج قلی»، پدر بزرگ غلامرضا، فروشندهٔ خواربار و بنشن بود. از قول رجب خان، تعریف می کنند که حاج قلی در دکانش بر روی تخت بلندی می نشست و به همین سبب در میان اهالی خانی آباد به حاج قلی تختی شهرت یافته بود. همین نام بعدها به خانواده های رجب خان منتقل شد و به نام خانوادگی آنها تبدیل شد.شادروان تختی به لحاظ مشکلات خانوادگی فقط ۹ سال در دبستان و دبیرستان منوچهری خانی آباد درس خواند و در سال ۱۳۲۹ به سبب علاقه به کشتی و ورزش باستانی به باشگاه پولاد رفت. تختی در دوران زندگی ورزشی اش رکورددار شرکت در المپیک ها و کسب بیشترین مدال از این آوردگاه بود. در چهار دوره المپیک حضور داشت و حاصل آن یک طلا، دو نقره و یک عنوان چهارم بود که در کشتی ایران این امر اتفاق نادری است. جهان پهلوان علاوه بر قهرمانی، به لحاظ منش و رفتار انسانی و سجایای اخلاقی پسندیده و جوانمردی و نوع دوستی شهره خاص و عام بوده است.

    مدتی بعد مسابقات جهانی صوفیهٔ بلغارستان آغاز شد. در آن مسابقات تختی در دومین کشتی با حریف بلغاری که از حمایت تماشاگران برخوردار بود مسابقه داشت.
    حریف بلغاری شب قبل از مسابقه پیش تختی آمد و گفت: «آقای تختی شما قهرمان بزرگی هستی، در همهٔ دنیا شما را می‌شناسند مرا هم ببری چیزی به ارزش‌های شما اضافه نمی‌شود، اما من وضع خوبی ندارم.
    اگر من بر شما پیروز شوم، به عنوان جایزه به من ماشین و خانه می‌دهند و وضع زندگی من بهتر می‌شود».
    بعد از رفتن کشتی‌گیر بلغاری تختی به فکر فرورفت. بعد هم پیش دوستش مهدی یعقوبی رفت و شرح ماجرا را گفت.
    تختی که قهرمانی را در چیز دیگری می‌دید اضافه کرد: می‌خواهم فردا کشتی را به حریف بلغاری واگذار کنم!
    یعقوبی که از این موضوع اطلاع پیدا کرد سراغ حبیب‌الله بلور سرمربی تیم ملی رفت و ماجرا را گفت.
    بلور که عصبانی شده بود با داد و بیداد به تختی گفت: آخه جواب مردم و روزنامه‌ها را چی می‌خوای بدی؟! تو آمدی برای کشورت کشتی بگیری یا بذل و بخشش کنی؟!
    فردای آن روز تختی با ناراحتی و اجبار با کشتی‌گیر بلغاری روبه‌رو شد و او را شکست داد.
    غلام‌رضا بعد از مسابقه به سراغ یعقوبی رفت و گفت: من دیگه حرفی رو با تو در میان نمی‌گذارم! مقصر تو هستی که این بیچاره از گرفتن خانه و ماشین محروم شد!

    نویسنده
    جمعی از نویسندگان
    ناشر
    انتشارات شهید ابراهیم هادی
    وزن
    273 گرم
    قطع
    رقعی
    تعداد صفحات
    216 صفحه
    نوع جلد
    شومیز
    شابک
    ۹۷۸۶۲۲۷۱۶۹۱۹۵

    دیدگاه خود را بنویسید

    • {{value}}
    این دیدگاه به عنوان پاسخ شما به دیدگاهی دیگر ارسال خواهد شد. برای صرف نظر از ارسال این پاسخ، بر روی گزینه‌ی انصراف کلیک کنید.
    دیدگاه خود را بنویسید.
    کمی صبر کنید...