کتاب نبرد در رمل های جنگل عمقر
کارنامه لشگر ۷ ولیعصر (عج) در عملیات ناکام والفجر مقدماتی و نقش نیروهای ستون پنجم و منافق در شکست آن
- نویسنده عبدالرضا سالمینژاد و عبدالمحم...
- ناشر نیلوفران
- وزن 1185 گرم
- تعداد صفحات 724
- قطع وزیری
- نوع جلد گالینگور
- تعداد جلد جلد چهارم
توضیحات اجمالی
در جلد چهارم از مجموعه چهارده جلدي «نبرد در رملهاي جنگل عمقر»، نقش لشكر «7 حضرت وليعصر (عج)» در عمليات «والفجر مقدماتي» كه در بهمنماه سال 1361 انجام شد بررسي ميشود. در ابتدا دورنمايي از عمليات والفجر مقدماتي ترسيم ميشود، سپس گزارش آمادهسازي و استقرار براي اجراي عمليات، چگونگي تعيين محور حمله لشكر به قواي دشمن در مراحل مختلف عمليات، تشريح عملكرد تيپها و گردانهاي رزم پياده از زبان فرماندهان، ارائه ميشود.
جنگل عمقر منطقهای نزدیک شوش است و عملیات والفجر مقدماتی هم در سال ۶۱ در این منطقه انجام شد اما عملیات موفقی نبود. والفجر مقدماتی که بهمن ماه آن سال انجام شد، از نظر عملیاتهای مشترک سپاه و ارتش، ششمین عملیات سراسری و بزرگ؛ و دومین عملیات گستردهای بود که با ناکامی روبرو شد.
اولین عملیات ناکام ایران در سالهای جنگ، رمضان بود که ناکامی در آن هم دلایل مختلفی داشت. رمضان، پس از عملیات محرم انجام شد. عملیات محرم موفق بود اما رمضان به دلیل لو رفتن اطلاعات عمده، پیش از اجرا شدنش، با موفقیت روبرو نشد.
عملیات والفجر مقدماتی در دو مرحله که به ترتیب در ۱۹ و ۲۱ بهمن بودند، اجرا شد و هر دو مرحله هم با شکست روبرو شدند. قرار بود نیروهای ایرانی بین چذابه تا فکه عمل کنند و تا پای پل غزلیه در عراق پیش بروند. مرحله دوم نیز تصرف شهر العماره بود. چون نیروهای ایرانی از عملیاتهای پیشین دریافته بودند که نمیتوانند بصره را تصرف کنند. به هر حال، با شروع عملیات نیروهای سپاه و ارتش پیشروی کرده و حتی تا نزدیک غزلیه رفتند اما به دلیل عدم هماهنگی لازم نتوانستند مواضع تصرفشده را نگه دارند. هدف عملیات رمضان، فتح بصره بود که در آن ناکام بودیم اما عملیات رمضان با وجود شکستی که در برداشت، درسهای زیادی هم به فرماندهان سپاه و ارتش داد که تا پایان جنگ به کارشان آمد اما والفجر مقدماتی هیچ دستاورد مثبتی نداشت و بسیاری از فرماندهان جنگ درباره این عملیات میگفتند که اگر زمان به عقب برگردد و دوباره برنامهریزی کنیم، دیگر چنین عملیات را طرحریزی نمیکنیم.
ما در طرح و اجرا مشکلی نداشتیم و نقشههای عملیات عالی بودند اما در اجرا بود که به مشکل برخوردیم. طرح مانورهای عملیات والفجر مقدماتی و دیگر عملیاتها خوب بودند اما در اجرا شکست خوردند. والفجر مقدماتی اولین عملیاتی بود که سپاه در آن از نیروی زرهی استفاده کرد و نفربرهای بیامپی و خشایار به میدان آمدند. جالب است که کل مسیری که نیروها باید در مرحله اول این عملیات طی میکردند ۱۲ کیلومتر بود که به مدد نفربرها طی شدند اما در عملیات موفق بیتالمقدس، در همان مرحله اول برای رسیدن به جاده اهواز خرمشهر در خاک خودمان، بچههای سپاه و ارتش، باید ۱۷ کیلومتر طی میکردند که همه این مسیر را پیاده رفتند. یک نکته مهم درباره والفجر مقدماتی این است که با امضای قرارداد همکاری مسعود رجوی و صدام همزمان شد. به این ترتیب یکی از نیروهای منافقین در خط خودی نفوذ کرده و با موتورسیکلت به جمعآوری اطلاعات پرداخت و بعدا از طریق همین موتور فرار کرد. نکته دیگر این عملیات هم این است که عراق به واسطه رملی بودن زمین منطقه، فکر نمیکرد ایران قصد انجام عملیات در آن را داشته باشد اما به هر حال، ستون پنجم و جاسوسهای منافقین، عملیات را پیش از اجرایش لو دادند.
دیدگاه خود را بنویسید