کتاب پنجاه سال عبادت
پیشنهاد ویژه

کتاب پنجاه سال عبادت

مجموعه‌ای از وصیت‌نامه‌ها و دلنوشته‌های ادبی و عاشقانه پنجاه تن از شهدا

از {{model.count}}
  • کتاب
  • 18,000 تومان
    14,400 تومان
    20%
    تخفیف
    محصول مورد نظر موجود نمی‌باشد.
    تعداد
    نوع
    • {{value}}
    مقایسه
    کمی صبر کنید...
    • نویسنده جمعی از نویسندگان
    • ناشر شهید ابراهیم هادی
    • وزن 290 گرم
    • قطع رقعی
    • تعداد صفحات 224 صفحه
    • نوع جلد شومیز

    توضیحات اجمالی

    کتاب حاضر، حاوی متن وصیت نامه پنجاه تن از شهدای انقلاب اسلامی و هشت سال جنگ تحمیلی عراق علیه ایران است. این وصیت نامه ها به شیوه ادبی و عاشقانه به نگارش در آمده است و دارای مضمون های عرفانی و اخلاقی است. شایان ذکر است در ابتدای هر وصیت نامه، شرح حالی مختصر از شهید به همراه تصویری از او آورده شده است. از میان شهدای معرفی شده در کتاب می توان شهیدان: «نواب صفوی»؛ «محمدرضا تورجی زاده»؛ «احمدرضا احدی»؛ «احمد پلارک»؛ «سیدمرتضی آوینی» و... را نام برد. قطعا يكي از تاثيرگذارترين و عجيب‌ترين جملاتي كه از امام به يادگار مانده، عبارتي است كه او درباره وصيت‌نامه شهدا بيان داشته است: «اين وصيتنامه ‏هايى كه اين عزيزان مينويسند مطالعه كنيد. پنجاه سال عبادت كرديد، و خدا قبول كند، يك روز هم يكى از اين وصيتنامه‏ ها را بگيريد و مطالعه كنيد و تفكر كنيد.»

    شهيد مرتضي بشارتي يكي از دوستان خاص حسين بود. از فرمانده‌اش حسين عالي كم حرف ميزد. اما يكبار با اصرار ما گفت: با حسيين رفتيم شناسايي. در منطقه اي محفوظ سنگر گرفتيم. وقت نمازشد. حسين نمازش را با صوتي حزين و دلي شكسته خواند. گويي خدا در مقابلش ايستاده و او را مشاهده ميكند. بعد ايشان رفت براي نگهباني.
    من هم ايستادم به نماز. در قنوت از خدا خواستم يقينم را زياد كند. خيلي دوست داشتم مانند اهل يقين بشوم. پس از اتمام نماز ديدم حسين از دور به من نگاه ميكند و ميخندد!
    گفتم: حسين، چي شده!؟
    گفت: ميخواهي يقينت زياد شود؟! با تعجب نگاه ش كردم. يعني از كجا فهميده بود! گفتم: بله اما تو از كجا ميداني؟!
    خنديد و گفت: گوش خود را روي زمين بگذار! من هم اين كار را كردم. بدنم از حالتي كه پيش آمده بود مي‌لرزيد. وصف آن لحظه امكان نپذير نيست! من شنيدم زمين با من سخن مي‌گفت!!
    صدايي كه شنيدم هنوز به خاطر دارم. «مرتضي نترس! عالم عبث نيست. كار شما بيهوده نيست. من و تو هر دو عبد خدا هستيم. اما در دو لباس و دو شكل متفاوت! سعي كن با رفتار ناپسندت خدا را ناراضي نكني و...»
    بدنم مي‌لرزيد. اما زمين مدام برايم حرف مي‌زد. حسين لبخندي زد وگفت: «يقينت زياد شد؟!»
    من ميدانستم انسان مي‌تواند به خدا خيلي نزديك شود اما نه تا اين حد. اگر با گوش خودم نمي‌شنيدم محال بود اين كار او را باور كنم. آن روز ما چيزهاي زيادي شنيديم. از حسين چيزهاي عجيب‌تري هم ديديم كه قابل بيان نيست.
    شبيه اين ماجرا براي برادر اعتمادي هم رخ داده بود كه بعد از شهادت حسين برايمان تعريف كرد.»
    نكته آنكه اين شهيد بزرگوار هنوز بيست ساله نشده بود كه در عمليات كربلاي 5 عروج كرد.

    نویسنده
    جمعی از نویسندگان
    ناشر
    شهید ابراهیم هادی
    وزن
    290 گرم
    قطع
    رقعی
    تعداد صفحات
    224 صفحه
    نوع جلد
    شومیز

    دیدگاه خود را بنویسید

    • {{value}}
    این دیدگاه به عنوان پاسخ شما به دیدگاهی دیگر ارسال خواهد شد. برای صرف نظر از ارسال این پاسخ، بر روی گزینه‌ی انصراف کلیک کنید.
    دیدگاه خود را بنویسید.
    کمی صبر کنید...