کتاب دا خاطرات سیده زهرا حسینی
خاطرات سیده زهرا حسینی از روزهای آغازین جنگ تحمیلی در دو شهر بصره و خرمشهر
- نویسنده سیده زهرا حسینی
- ناشر انتشارات سوره مهر
- شابک ۹۷۸۹۶۴۵۰۶۴۸۸۲
- قطع وزیری
- تعداد صفحات ۹۰۰
- وزن 1163 گرم
توضیحات اجمالی
کتاب «دا» خاطرات دوران جنگ از زبان «سیده زهرا حسینی» است که به همت «سیده اعظم حسینی» گردآوری و تدوین شده است.
«کتاب "دا"، خاطرات سیده زهرا حسینی از روزهای آغازین جنگ تحمیلی در دو شهر بصره و خرمشهر است و سالهای محاصره خرمشهر توسط نیروهای عراقی محور مرکزی کتاب را تشکیل میدهد. حسینی در آن زمان دختر هفده سالهای بوده و گوشهای از تاریخ جنگ را بازگو میکند که غالبا به اشغال و فتح خرمشهر مربوط میشود. حسینی در این کتاب، خاطرات خود از روزهای آغاز مقاومت و روزهای پس از آن را با جزئیترین موارد روایت میکند تا آنجا که این گونه جزیینگری و بیان لحظه به لحظه وقایع باعث شده تا بسیاری آن را رمان بنامند، حال آنکه این کتاب سراسر مبتنی بر رویدادهای واقعی و خاطرات حقیقی سیده زهرا از آن روزهاست. راوی در آن روزها تنها 17 سال داشته و اهمیت این کتاب شاید در این باشد که وقایع جنگ ما برای اولین بار از زاویه دید یک دختر نوجوان روایت شده است، خاطراتی که راوی حدود 20 سال آنها را درون سینه خود همچون یک راز حفظ کرد و حرفی از آن نزد. در این کتاب ناگفتههایی از جنگ بیان شده که تاکنون کسی از آنها حرف نزده است.» کتاب حاضر را انتشارات «سوره مهر» منتشر کرده و در اختیار مخاطبان قرار داده است.
کتاب دا خاطرات سیده زهرا حسینی است که به قلم سیده اعظم حسینی نوشته شده است. «دا» از مهمترین و پرفلوشترین کتابهای دفاع مقدس و جزو ادبیات جنگ هشتسالهی ایران و عراق است. این اثر در سال ۱۳۸۷ منتشر و روانهی بازار شده است. «دا» خاطرات زهرا حسینی از نخستین روزهای جنگ و حملهی عراق به خرمشهر است.
درباره کتاب دا
کتاب دا اثری رئالیستی است که خاطرات جنگ تحمیلی را از زبان زنی که در جنگ حضور داشته است، بیان میکند. «دا» خاطراتی از جنگ است، اما عناصر داستانی زیادی نیز در خود دارد و از همین رو شکل و شمایل رمانی بلند را نیز پیدا کرده است.
«دا»، خاطرات جنگ و روایت زندگی حسینی در دو شهر بصره و خرمشهر است. سیده زهرا حسینی دختری که در زمان جنگ تنها ۱۷ سال داشت، تاریخی را از جنگ روایت میکند که متعلق به ماجرای فتح خرمشهر و وقایع پیرامونی آن است. کتاب دا سه بخش اصلی دارد. بخش نخست کتاب، روایت زندگی حسینی در عراق و مهاجرات اجباری آنها به ایران تحت فشار نیروهای عراقی است. بخش دوم کتاب داستان زندگی حسینی در طی جنگ ایران و عراق در خرمشهر است و بخش آخر به زندگی شخصی نویسنده، دیدار با امام و ازدواج او پرداخته شده است. این اثر بلافاصله پس از انتشار خود به سرعت به فروش رفت و جزو پر خوانندهترین آثار همان سالهاست. این کتاب تا کنون به زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی و اردو ترجمه شده است و ترجمهی آن به زبانهای اسپانیایی و عربی نیز در فرآیند انجام قرار گرفته است.
بخش اصلی کتاب پیرامون مقاومت ۳۳ روزهی مردم خرمشهر میگردد، البته خاطرات زهرا از خرمشهر تا روز بیستم بیشتر نیست، چراکه در این میان خود او مجروح شد و به همین سبب در روز بیستم مقاومت، شهر را ترک کرد. به روایت سیده زهرا، روز اول مهر که او در راه رفتن به مدرسه است، متوجه تعطیلی مدرسه، خلوتی شهر و آسمان دوداندوده میشود و درمییابد که شهر بمباران شده است. او به بیمارستان میرود، خون تمام بیمارستان را پر کرده است. تلاش میکند تا به مجروحان کمک کند و کاری برای زخمخوردگان جنگ انجام دهد. سرانجام گذرش به غسالخانهی امیرآباد میافتد و فجایعی را در این کتاب برای ما بازگو میکند که حتی شنیدنشان نیز لرزه بر اندام انسان میاندازد، حسینی از خاک کردن جنینهای بسیاری میگوید که به خاطر هول و هراس زنها از انفجار و بمباران سقط شدهاند.
سیده زهرا حسینی بخش زیادی از خاطراتش را به دوران کار در غسالخانه اختصاص داده است. در بخشی از کتاب دا به شهادت پدر پرداخته شده است، هنگامی که مادر یا همان دا به دیدن سیده زهرا در غسالخانه میرود و خبر شهادت پدر را به او میدهد و سیده زهرا خودش پدرش را به خاک میسپارد. پس از شهادت پدر و برادر، او تصمیم میگیرد اسلحه به دست بگیرد و به خط مقدم جبهه در میدان جنگ میرود و طی درگیریها مجروح میشود و ترکش میخورد. پس از آن به بیمارستانی در خرمشهر و ماهشر منتقل میشود. پس از مدتی دوباره قصد میکند به خرمشهر بازگردد، اما به دلیل پیشروی دشمن و ممنوعیت ورود افراد غیرنظامی به شهر، موفق به انجام این کار نمیشود. او در نهایت برای ادامهی مداوا به تهران میرود و به بیمارستان منتقل میشود و در آخر نیز با حبیب که دوست برادر او و از رزمندگان جبهه است ازدواج میکند. کتاب با روایت او از زندگی شخصی خود پایان مییابد.
بخشی دیگر از خاطرات او پیرامون دیدار او با امام و لمس دستان او از روی شمد است. حسینی غلیان احساساتش در دیدار با امام را نیز توصیف میکند و از ازدواج و آشنایی با حبیب و شروط ازدواجش، که رفتن به جبهه یکی از آنان بود، میگوید.
همچنین بخشی از کتاب دا به توصیف خرمشهر در زمان آزادی و وصف شوق و جشن و هیاهوی شهر به هنگام بازپسگیری آن میپردازد و تصویر زنده و زیبایی از تاریخ را برایمان ترسیم میکند.
چرا باید کتاب دا را بخوانیم؟
کتاب دا روایتگر بخشی از تاریخ سرزمین ما در خونبارترین لحظاتش است که تصویر خرمشهر جنگزده را با تمام مصیبتهایش برای ما ترسیم میکند. همچنین این کتاب جزو معدود روایتهای زنانه از جنگ، خشونت و سایر مصائب آن است. علاوه بر این، این اثر از پرفروشترین چاپهای زمانهی خود بوده است که حتی به چاپ صد و چهلم نیز رسیده است. به هر حال خواندن آن به هیچوجه خالی از لطف نخواهد بود، بهخصوص برای کسانی که به تحقیق و پژوهش در زمینهی جنگ و هشت سال دفاع مقدس پرداختهاند.
خواندن و دانلود کتاب دا را به جه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب را به تمامی کسانی که به ادبیات جنگ و ادبیات دفاع مقدس علاقهمندند، پیشنهاد میکنیم. کتاب دا ما را با خود به فضای خرمشهر در بحبوحهی جنگ میبرد. به بیان برخی افراد این کتاب حتی میتواند بهعنوان مرجعی برای فهم وضعیت خرمشهر به حساب بیاید.
دا به چه معناست؟
دا در زبان کردی، لری و لکی به معنای مادر است، از همین رو «دا» روایتی زنانه و ضد خشونت از جنگ است که در سالهای اخیر تبدیل به یکی از مهمترین خاطرهنگاریهای جنگ تحمیلی شده است.
کتاب دا از کیست؟
این کتاب نوشتهی سیده اعظم حسینی است، اما در اصل خاطرات سیده زهرا حسینی است.
درباره سیده زهرا حسینی
سیده زهرا حسینی در سال ۱۳۴۲ در شهر بصره و در خانوادهای کرد متولد شد. پدر و مادر او از کردهای ایلام بودند که پیش از تولد سیده زهرا به بصره مهاجرت کرده بودند. پدر او از فعالان سیاسی آن زمان در عراق بود. سیده زهرا در پنج سالگی به همراه خانوادهی خود به ایران بازگشت و در خرمشهر سکونت گزید. او تا کلاس پنجم به تحصیل پرداخت، اما پس از آن به دلیل خانوادهی معتقد و مذهبی و مسئلهی مختلط بودن کلاسهای درس ترک تحصیل کرد. هنگامی که تنها ۱۷ سال داشت جنگ ایران و عراق شروع شد. حسینی مدتی در بیمارستان مشغول به کار شد، اما پس از آن به غسالخانه رفت و به کارکردن در آنجا مشغول شد. او پدر و برادرش را در جنگ از دست داد و با دستان خودش پیکر آن دو شهید را به خاک سپرد. او در طول جنگ به اشکال مختلفی به رزمندگان یاری میرساند، از جمله کفن و دفن، زخمبندی، پختوپز و آمادهسازی اسلحه.
«دا» کتاب خاطرات اوست که در سال ۱۳۸۷ منتشر شد. او میگوید که نام دا را برای این کتاب انتخاب کرده است تا از مادران شهدا و بهخصوص مادر صبور خودش که او را دا خطاب میکنند، قدردانی کند.
حسینی با حبیب فراهانیخواه ازدواج کرده است و حاصل این ازدواج سه دختر به نامهای هدی، فاطمه و مینا و یک پسر به نام عبدالله است.
جوایز و افتخارات کتاب دا
_ برگزیدهی دومین دوره جایزه جلال آل احمد
_ برگزیدهی بخش تاریخ و جغرافیای سیامین دوره جایزه کتاب سال ۱۳۸۸
_ برگزیدهی نهمین جشنواره انتخاب کتاب سال شهید حبیب غنیپور
تکه هایی از کتاب دا
حدودا چهارده سالم بود که کتاب زنان قهرمان را خواندم.
گذشته از زنان صدر اسلام، شخصیت جمیله بوپاشا، دختر مسلمان و انقلابی الجزایری، برایم بسیار جالب بود: پذیرش
این واقعیت سخت بود که دختری جوان با تمام وجود با اشغالگران کشورش وارد مبارزه ای نابرابر شود. او، برای حفظ شرافت و آزادگی مردمش، تمام شکنجه های وحشیانه فرانسوی های متجاوز را به جان می خرد، اما زیر بار ذلت اشغالگران نمی رود
چند سال بعد، وقتی اشغالگران بعثی وحشیانه به وطنم هجوم آوردند و مردم شهرم را به خاک و خون کشیدند، دیگر آسوده زیستن برایم معنایی نداشت، زیرا آموخته بودم آسودگی عدم است و زندگی در ذلت، عين فنا و نیستی، هیچ گاه تصور نمی کردم در آن روزهای آتش و خون بتوانم کودکان مظلوم شهرم و عزیزانم را، که حتی چند روز دوری از آنها آزرده ام می کرد، با دست هایم به خاکی بسپارم که از خون پاکشان گلگون بوده اما همه اینها واقعیت هایی بودند که با آنها روبه رو شدم و هنوز هم با گذشت سالها آنی از ذهنم دور نشده اند. در این سال ها، بارها، افرادی از جاهای مختلف برای مصاحبه و ثبت خاطرات با من تماس گرفتند و اصرار کردند؛ از جمله شهید والامقام آوینی.
دیدگاه خود را بنویسید