کتاب هزار جان گرامی اثر ساجده ابراهیمی
پیشنهاد ویژه

کتاب هزار جان گرامی اثر ساجده ابراهیمی

مجموعه رستاخیز جانان روایت نامه بدرقه حاج قاسم سلیمانی

از {{model.count}}
  • کتاب
  • داستان و رمان
  • 165,000 تومان
    148,000 تومان
    11%
    تخفیف
    محصول مورد نظر موجود نمی‌باشد.
    تعداد
    نوع
    • {{value}}
    مقایسه
    کمی صبر کنید...
    • انتشارات سوره مهر
    • نویسنده ساجده ابراهیمی
    • قطع رقعی
    • نوع جلد شومیز
    • تعداد صفحات 280
    • شابک 9786000349318

    توضیحات اجمالی

    کتاب هزار جان گرامی نوشتهٔ ساجده ابراهیمی است و انتشارات سوره مهر آن را منتشر کرده است. این کتابْ روایت‌نامۀ بدرقۀ حاج قاسم سلیمانی است. کتاب هزار جان گرامی شهادت‌نامه‌ای است بر داغ سنگین یک ماتم بزرگ. نویسندگان در این مجموعه برآن بودند که با روایت غم و اندوه فقدان (سربازان) شهید، با نوشتن و گفتن از روزهای تبدار دی ماه سرد ۱۳۹۸، امید برآمده از دل مردم ماتم‌زده حاضر در مراسم تشییع بزرگداشت و شور برخاسته از سویدای دل عزاداران حسین را به خودمان و برای آیندگان یادآوری کنند؛ ماتم آن‌ها که خود خالص‌ترین قطرات خون خود را فدای حسین کردند تا شفاعت حسین رزقشان شود و... .کتاب هزار جان گرامی روایت‌نامهٔ بدرقهٔ شهید حاج قاسم سلیمانی است. گزارش، خاطره و یادداشت‌هایی از تلاطم درونی نویسندگان و به‌هم‌ریختگی دنیای بیرون که در دو بخش مشتاقی و مهجوری ساماندهی شده‌اند. علیرضا کمیلی، مرحوم محمدسرور رجایی، حامد عسکری، حسین شرفخانلو، فرشاد مهدی پور، فائضه غفار حدادی و... برایمان از تیپ قهرمان انسان انقلاب اسلامی نوشته‌اند.

    «گاهی‌وقت‌ها وسط روضه، خودم را شهید می‌کنم. ترفند خوبی برای گریه‌کردن است. البته رازش در این است که نباید هر جایی استفاده شود. بعضی مجلس‌ها گریه‌لازم هستند. شور و التهاب مردم از صدای مداح نیست. مصیبتْ مجسّم‌تر از همیشه به دل زخم می‌زند. چیز دیگری دل‌ها را به غَلَیان می‌اندازد. نگاه کسی یا نمی‌دانم حضور کسی شاید؟ فقط می‌ترسی عقب بمانی. نگرانی نتوانی خودت را نشان بدهی. باید این دل سنگ‌شده را آب کنی. جان سفت و کَبَره‌بسته‌ات را بِچلانی و ماتمت را جوری نشان بدهی. اینجا جایی است که به یک درام ملموس نیاز داری. اتفاقی با بارقه‌ای از نور کربلا. چیزی با رنگ‌وبوی عصر عاشورا. برای من، این اتفاقِ کربلایی را مادران شهدا رقم زده‌اند. پیرزن‌هایی تکیده از انتظار. یعقوب‌هایی دل‌خسته اما امیدوار. من به فیلم‌های معراج شهدا اعتیاد دارم. آن صحنه‌های پرشکوه و بااحساس. آن نقطه‌ای که یک انتظارِ سی‌ساله قرار است تمام شود. بازگشت پسر به آغوش مادر. حتی نگاه‌کردنِ این صحنه‌ها از ورای مانیتور سخت است. چند تکه استخوان، پیچیده میان پنبه و پارچه که می‌گذارند در دامن مادر. و دستان چروک و لرزان مادر که حلقه می‌شوند دور همان چیزی که از پسر باقی مانده. و از آرامش نگاهش می‌فهمی صحنه برای او خالی است. از تمام آدم‌ها و چلیک‌چلیکِ دوربین‌ها. تنها او و نوزادی قنداق‌پیچ. و بعد، تمام این‌ها را برای خودم آرزو می‌کنم. دوست دارم همین‌قدر سبک و استخوانی باشم. و بعد مادرم را از پس این رنجِ الهی ببینم. و او مرا به تمام دنیا نشان بدهد. و از بی‌بی‌زینب (س) صبر مسئلت کند. و بعد دوتایی، آرام و خرسند، درهم تنیده شویم. که حالا ما رسیده‌ایم به کاروان کربلا. و مگر مرگ و زندگی، شکوهمندتر از این هم قابل‌تصور است؟ تا اینکه تو آمدی. پیش‌تر از آن هم بودی، اما از یک صبحِ جمعه به قلب خیلی از ماها وارد شدی. و من دیدم چیزی که تو در واقعیت رقم زدی، حتی از رؤیاهای ما باشکوه‌تر بود.

    دانشگاه ما داخل حرم امام‌رضا (ع) قرار دارد. دو تا حوزۀ موقوفی که به هم متصل شده‌اند و حالا در آن، صبح‌ها دروس حوزوی برگزار می‌شود و بعدازظهرها، دروس دانشگاهی. رسماً داخل حرم زندگی می‌کنیم. جایی چسبیده به صحن اسمال‌طلا. نقاره‌زن‌های حرم را می‌توانیم هر طلوع و غروب از پنجرۀ حجره ببینیم. اگر سحری دلت بخواهد پنجه بیندازی داخل شبکه‌های ضریح، هفت دقیقه بیشتر فاصله نداری. نشسته‌ایم نزدیک‌ترین جای ممکن در زیر سایۀ آقا. از آن فرصت‌های زندگی که در وسط خوشی، نگران تمام‌شدنش هستی و جای خالی‌اش تبدیل می‌شود به یک آهِ مداوم. و چقدر خوش‌شانس بودیم که آن جمعه در پناه آقا بودیم.»

    انتشارات
    سوره مهر
    نویسنده
    ساجده ابراهیمی
    قطع
    رقعی
    نوع جلد
    شومیز
    تعداد صفحات
    280
    شابک
    9786000349318

    دیدگاه خود را بنویسید

    • {{value}}
    این دیدگاه به عنوان پاسخ شما به دیدگاهی دیگر ارسال خواهد شد. برای صرف نظر از ارسال این پاسخ، بر روی گزینه‌ی انصراف کلیک کنید.
    دیدگاه خود را بنویسید.
    کمی صبر کنید...